اطلاع رسانی

از اونجاای که مشکل گودر حل نشد از این به بعد تو آدرس جدید مینویسم ...کافیه یه h از انتهای آدرس فعلی برداشته بشه ...

آدرس جدید اینه :

http://ghadimisetare.blogfa.com/

پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است

پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است

گردنده فلک نیز بکاری بوده است

هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین

آن مردمک چشم نگاری بوده است

خیام

تغییر

یه وقتی تو دانشگاه استادی داشتیم که میگفت آدما واسه " تغییر " سه مرحله دارن

آگاهی

باور

عمل



ینی آگاهی اول ایجاد میشه مثلا من میینم از اوضاع اداره خونه ناراضیم ...بعد یه مدت طول میکشه تا باور کنم که تغییر لازمه ....بعد هم یه مدتی طول میکشه تا واقعا تغیییر کنم ....درسته تغییر اصئلا تدریجیه ...تغییر ییهویی و یه شبه معمولا موقته ...اما واقعا خوش یبه حال اونایی که فاصله این سه مرحله شون کمه مثلا دوسه هفته ....من گاهی تو زندگی ده سال صبر کرده ام تا تغییر کنم .....به قول اون برنامه کودکه وای ململ !!!!..این از اون مواردیه که دارم روش کار میکنم دندون لق رو یا باید کشید یا حداقل باید درمونش کرد ..چن وقت میخوام با دندونای لق زندگی ام کنار بیام ؟؟؟

من و فنجونام !

راستش ما تو خونه خیلی کم قهوه میخوریم اگرم باشه از این قهوه های  سه در یک آماده بیشتره و گاهی هم نسکافه ـاز اینا که تو شیشه هست ـکه اونم همونه بدون شکر و کافی میت البته ...کاری ندارم ینی قهوه دم نمیکنم ...یا مثلا دستگاه کافی میکر ندارم که بخوام اسپرسو و یا مثلا  کاپوچینو درست کنم ...خب ...حالا من دو دست فنجون کوچولو دارم که برای خوردن قهوه مناسبه و برای چای کوچیکه ....یه دستش کادو بوده و یکی هم راست تو سفر خوشم اومد همینجوری گرفتم ....الن موندم چی کنم همه رو رد کنم بره ...نکنه بعدا دلم بخواد قهوه  خور حرفه ای ! بشم ؟....راستی قهوه ترک هم چن بار درست کردم خووب نشد ..ینی قلق داره انگار یا من نمیدونم من شاید دوس نداشتم ...اینه که این فنجونا موندن همینجور ...نمیشه هم کادو بدمشون چون جعبه ندارن !!...

ستاره هنوز داره اسباب بازیاشو مرتب میکنه ..اتاقش دقیقا شده بازار شام ..منتها اونجا مشغوله دیگه ....داره اسباب بازیاشو طبقه یندی میکنه ....

امروزم کمد خودمو مرتب کردم ..البته نسبتا مرتب بود ..کمی خرده کاری داشت ...

یه مشکل دیگه من هم کرم های بهداشتیه ...راستش یه سری کرم اشانتیون کوچولو هم یکی از آشنایان همسری آورده بود ...البته کلا  میترسم هم هر کرمی رو همینجوری و بدون مشورت  به پوستم بزنم ...منتها اینا کرم های خوبی هستن مارک ماتیس و نئو استراتا ... خیلیاشو هم طرز استفادشو نمیدونستم روشون هم زیاد توضیح نداده ...کوچیکن و به عنوان نمونه هستن ...بالخره اگه مصرف نشن خب تاریخشون تموم میشه ...فک کنم یه وقت بزارم ببینم کلا چی به چیه یا مصرف کنم یا بالخره یه کاریشون کنم..خلاصه جعبه کرم ها رو خلوت کنم که  هر دفعه میبینمشون رو اعصابم نباشن  ....احتمالا سایت محصولاتشون رو ببینم که بفهمم اصلا به درد من میخورن یا نه ...


خونه مونو رو تکون میدیم !

خب دیروز تموم سیستم آشپزخونه رو تغییر دادم ....جای لیوانا جای ادویه ها ..

ستاره هم الن سه روزه تموم اسابازیاشو ریخته رو تختش میخواد مرتب کنه .....هر روز یه کم ..النم میاد تو پذیرایی میخوابه ....میگه میخوام مث اتاق دانشجوها بشه !!!!!!!!!!!!...ینی میگه میخوتم خلوت و مرتب باشه !...

امروزم کارا ادامه داره ....البته فقط جابجا میکنم و به اون صورت نظافت نمیکنم ....نظافت باشه برای بعد ...فعلا مرتب کاری و تغییراته ...راستش بهش احتیاج مبرم دارم ...

یه دغدغه دیگه تو خونه ما کتری هست !! ...خب گاهی صبحها که همسری زودتر بیدار میشه زیر کتری رو روشن میکنه تا من بیدار شم ...اما چنان شعله رو زیاد میکنه که اغلب دسته کتری میسوزه ....الن کتری که گرفتم چهار پنج ماه ازش نگذشته اما داغونه ! و دیدنش رو اعصاب منه !!.... کتری مون استیله و لکه های چربی احتمالی هم از روش به زحمت پاک میشه یا گاهی هم پاک نمیشه ...تو فکرم ایندفعه برم لعابی بگیرم اما میگن طعم چای توش خووب نمیشه و رسوبات احتمالی آب رو هم وارد چایی میشه ولی تو کتری استیل رسوبات میچسبه به کف کتری و خب تو چایی نمیره  ....


از اون وقتی که وبمو آرشیوشو حذف کردم گودر نشونم نمیده ....ینی من رفتم دیدم که پستای جدیدم رو بجای پستای قدیمی تر نشون میده نه به عنوان پست جدید ...اگه همینجور بمونه اسباب کشی میکنم ..چون تو گودر دیده نشی چندان جالب نیست که ....یا میرم تو پرشین مینویسم یا هم یه وبب د یگه تو بلگفا ...راه دیگه ای هم هست که بشه گودر منو نشون بده و اسباب کشی نکنم ..اسباب کشی رو دوس ندارم ...

دغدغه های یه خانوم خونه !2

در ادامه دغدغه های قبلی ...اینم دنباله قبلیه بازم !...

یکی از مشکلات مهم! من سبد سیب زمینی پیاز هست !!....خب به نظر من منبع میکربه ....ولی خب همه میزارن تو آشپزخونه ..ما هم همینطور ....سبد ما از این چوبی -فلزی هاست ...ینی سه تا سبد داره که کف هرکدوم چوبیه ولی دیواره اش فلزیه ....تازه من دورش رو هم سلفون میپیچم که خاک و اینای احتمالی ! نریزه یه وقت ..با اینحال جرثومه میکربه بازم!!....نمیدونم میشه سیب زمینی ها رو بشورم یا خراب میشه ؟...

دیگه برنامه غذایی ...یه مدتی برنامه غذایی داشتم اما عملی نشد ...حالا فک کنم دلم میخواد دوباره برنامه بریزم....راستی شما تو این مورد چیکار میکنین ؟...شب قبل تصمیم میگیرین یا مثلا هفنگی یا ماهانه ؟....

یه برنامه هفتگی  قبل نوشته بودم ...تقریبا شبیه این بود ....اینو تو هاردم داشتم الن .....یه همچین برنامه ای مدنظرمه ...منتها نمیدونم همچین برنامه ای بهتره یا همون شب قیل تصمیم بگیرم ....یه همکار داشتم که واسه سه هفته برنامه ریخته بود و هفته چهارم دوباره از اول شروع میکرد ینی 21 روز غذاهاشون تکراری نبودش...عجب همتی داشت اون !...

وزهاي هفته          نهار                                 شام

شنبه                     يك نوع پلوي مخلوط         يك نوع كوكو

يكشنبه                 نوعي آش                        خوراك

دوشنبه                 يك نوع چلوكباب               سوپ سبك

سه شنبه              ماكاروني، لازانيا               نوع كتلت

چهارشنبه             نوعي چلوخورش              ساندويچ

پنجشنبه               آبگوشت، كوفته               نوعي بوراني يا غذاي حاضري



یه دغدغه دیگه من هم میز نهارخوریه ...خب همسری من عادت داره موقع تماشای تی وی تخمه بشکنه و از علایقشه!!!...خب یه ظرف تخمه و یه ظرف آجیل و یه ظرف شیرینی خشک ـاز این محلیها مثل نوقا و ریس ـ و همینطور قندون و نمک پاش و شکر پاش رو میزمونه ....ینی برای استفاده از میز باید اینا رو به گوشه هدایت کنیم ! و بعد از باقیمانده میز استفاده کنیم ...زیاد خوشم نمیاد از اینکار ....اما رو میز وسط مبلا ـ میز قهوه خوری ـ هم که نمیشه اینهمه و سیله بزارم چون یه گلدون اونجاس که خیلی میدوستمش ....

دغدغه های یه خانوم خونه !

چن روز بود که نخ دندون تموم شده بود و چندین بار هم به همسری گفته بودم یا خودم که بیرون میرفتم ولی یادم رفته بودم و اونم یادش رفته بود بخره ...دیشب بهش گفتم که دیگه حالم از دندونام بهم میخوره آخه ....صب دیدم رفته خریده و قبل رفتن گذاشته تو دستشویی و رفته ...برای کاری هم بهش زنگ زده بودم میگه نخ دندون خریدم هاا ..بالخره اینم یه جور ابراز محبته دیگه !!!!!!!!

بعدم دیروز که نتونستم نظافت خونه رو انجام بدم ...امروز بجاش مشغول نظافت شدم ....

راستش فک میکنم یه سری کارا تو خونه ما اضافیه و یه فکری براش میخوام بکنم ....

مثلا یکی از مسایلی که من دوس ندارم اینه که یه نفر شبی نصف شبی گرسنه اش میشه میره نون و پنیری بخوره ...خب ...نون رو میزاره تو جانونی بدون اینکه اضافیاشو جدا کنه و اینا ...بعدا ییهو من با یه جانونی قاراشمیش روبرو میشم ....درحالیکه اگه همون موقع اینکار انجام بشه اینطور نمیشه ...منتها چون غیر خودم کسی مقید نیست برای همین منم که همیشه نمیتونم دنبال این دوتا وروجک خونمون !! راه بیفتم که ....اینه که تمیز کردن و مرتب کردن نونای تو جانونی رو اعصابمه همیشه !...


یکی دیگه هم  آینه دستشوییه !..ینی عاشق آینه تمیز و بدون لکه هستم ....منتها خب معلومه که با کمی آب و اینا لکه میشه ...کلا رو اعصابم هستن این لکه ها !!...

دیگه این کیسه های دسته دار که تو خریدای سوپر مارکتی و اینا میاد تو خونه ...خب اونایی که تمیز باشه رو نگه میداریم واسه استفاده بعدی ...اونوقت ما اینا رو تو هم میزاریم تو کابینت زیر سینک ....که اونم منظره جالبی نداره ....ینی در کابینت باز میشه با اینکه همه چی مرتبه ولی این باعث اذیت من میشه ....نمیدونم راه بهتری هم هست یا نه که مرتب  تر باشه ؟....

پ.ن.: بجز دوتا کامنت اولی که دیروز براشون جواب نوشتم ...بقیه کامنتا که امروز تایید شده رو جواب ندادم ....ینی پس از کوزتینگ امروز نتونستم ....ممنون از محیتتون ....همینجا از دوستان  گلم تشکر میکنم ....

آشتی ...


ادامه نوشته


ادامه نوشته


ادامه نوشته

عنوان نداره


ادامه نوشته

امروزانه ...

سی دی همه اقوام من از گروه رستاک رو گرفتم دیدم ....خیلی خوشم اومده ...جالبه ....موسیقی فولکلور اقوام مختلف ایرانو اجرا کردن ...آهنگ رعنا و اون آهنگ ترکی شو ن به دلم نشست ...

گودر منو نشون نمیده ....این گودر هم منو دوس نداره !!! ...نمیدونم چیکار کنم ؟...تا وقتی درست بشه همزمان وبلاگ پرشین رو هم آپ میکنم ...امیدوارم اونجا آپ شدن معلوم بشه ...

دلم ساحل و دریا میخواد ازاین ساحلای خلوت و تمیز البته ...


ادامه نوشته

شامپو...


ادامه نوشته

جمعه


ادامه نوشته

نظافت پنج شنبه

خب کمر همتو بستم !! و برنامه نظافت پنج شنبه رو انجام دادم ....الن خونه مرتبه ...کمی کارای عقب افتاده هست مثل کشوی آشپزخونه و اینا که اونم خارج از برنامه امروز بود ولی دوس داشتم انجام بدمشون ...اما نشد باشه برای بعد بازم ....اما کارای برنامه انجام شد ...الن بهتره ...نامرتبی خونه بدتر اعصابمو خراب میکنه ...هم اینکه اگه برنامه انجام نشه بعدا هم کارا دوبرابر میشه هم اینکه خودمو برای انجام نشدن برنامه سرزنش میکنم که بازم بدتر تره!!!...


ادامه نوشته


ادامه نوشته

یه پست طولانی...


ادامه نوشته

اردو !


ادامه نوشته

عهدشکنی !!...

عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار

عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم

حافظ

وقتی دوستای خووبی تو دنیای نتی داری که به فکرتن.... معلومه که عهد شکن میشی و دوباره سر از نت درمیاری !!....

ادامه نوشته

تا اطلاع ثانوی !!!

تا اطلاع ثانوی نیستم ....

نقطه سر خط....


ادامه نوشته

عنوان نمیدارد!!

ادامه نوشته

ترافیک ذهنی !!!

نمیدونم تا حالا برای شما پیش اومده یا نه ...من گاهی اونقدی تو روز بدو بدو میکنم که احساس میکنم روحم جا مونده ...میگن که یه سرخپوستی خیلی سریع راه میرفته ییهو میایسته ...بهش میگن چرا وایستادی ؟؟؟....میگه صبر میکنم تا روحم هم بهم برسه ...شاید یه جور تمثیله ...واقعا فک میکنم که سرعت زیاد تو زندگی باعث میشه روحمون جابمونه ....گاهی قدری درنگ لازمه تا روحمون هم بهمون برسه ....البته اینا رو خودمم باید بهش عمل کنم هاا ...گاهی خیلی سرعت کارام زیاده ....روحم جا میمونه طفلکی!!!...


این عکسا هم جریانش اینه که یه روز یه جا عکس باغهای دیدنی جهان رو دیدم حالا هرکدومو تو یه پست میزارم ..بهر حال ادیدنش خالی از لطف نیست ...باشد که با هم بریم تو همین باغا قدم بزنیم یا بشینیم گپ بزنیم ...بهر حال آرزو هه دیگه ...

مامان برقی !!

دیروز عصری ستاره رو بردم کلاس ....بعد تا کلاسشون تموم بشه رفتم  براش لباس باله گرفتم ...دو روز تو هفته هم باله تو مهد دارن ....بعد که برگشتم و گفتم لباس خریدم ....میگه مامان اسمتو میزارم مامان برقی!!!...مامان مگه تو برقی که تونستی به این سرعت بری و برگردی !!!!!!!....

تازه امروز هم از مهد خبر رسیده که کفش باله هم تهیه شود وگرنه جلسه بعد نمیشه تو کلاس شرکت کنه !!!!!...

دیگه چهارشنبه از طرف موسسه زبان ستاره میخوان ببرنشو سر زمین عجایب ..منتها اون روز ستاره کلاس نداره ...موندم چیکار کنم برای رفت و آمد اون روزش....چون من که میرم سرکار و اونم صب میزارم مهد ...

پ.ن : در راستای گود تکانی بازم از فیدهای تو گودرم کم کردم ..الن شده 21 تا که یکیش هم وب خودمه البته !!!!...یعنی سر راست 20 تا وب رو میخونم ..آخیش...

ادامه نوشته

همینجوری ...



ادامه نوشته

اکسترا پوند


ادامه نوشته

ستاره آی ستاره !!

بچه دار شدن و درستتر بگم تربیت بچه واقعا چالش بزرگیه ...البته من آدم خوش شانسی بوده ام که از خیلی لحاظها ستاره دختر مستقل و قوی هست ...اما گاهی هم یه جور بی تفاوتی هایی داره که تا فیها خالدون منو میسوزونه ...امروز تقربیا قاطی کردم !...البته در حد جر واجر دادن خودم بود ....بعد که آروم شدم و حرف زدیم ....میگه مامان عصبانی میشی شبیه هلولا (به هیولا هنوز میگه هلولا )میشی ..البته تشبیه بود دیگه ...در مثل هم مناقشه نیست ....

یه سری افکارش هم درست نیست و نیاز به گفتگو داره ...مثلا امروز میگه که مامان من دوس ندارم کسی از من تقلید کنه و کاری که من انجام میدم رو انجام بده ...بهش گفتم که دخترم ما از هم یاد میگیریم و این نشونه اینه که کار تو برای اون آدم جالب بوده که خواسته تقلید کنه ...بعد هم همه همینجور از هم یاد میگیرن ...اشکالی نداره ...قانع شد ...

یکی هم میگه مامان من دوس دارم پیروز بشم و از شکست خوشم نمیاد ...مثلا تو بازی با باباش میگه که من دوس دارم یه روز تو قلقلک بازی ! بابا رو شکست بدم تا آرامش پیدا کنم ...البته روحیه رقابت طلبی خوبه تا حدی ..اما زیادش هم آرامشو ازش دور میکنه ...بهش گفتم دخترم برنده شدن اینه که شما از قبل بهتر بشی ...مثلا تا قبل با کمکی دوچرخه ٰ میروندی ...الن بدون کمکی هم میتونی ....گفتم اگه بخوای با بقیه خودتو مقایسه کنی همیشه تو ترس ولزر میمونی ...وقتی ببازی ناراحتی ...وقتی ببری هم نگرون دفعه بعدی هستی که نکنه ببازی ....گفتم البته ناراحتی از شکست برای همه هست ...این یکی رو فک نکنم کامل قانع شده باشه البته ....

کلا برخلاف من که به سبک بیشتر اسفندی ها کمی ملایم هستم و حتا تا حدی محافظه کار ....دخملم درست برعکسه عاشق هیجانه .....کلا عاشق آدمای جدید و تجربه های نو هست ....نه اینکه ترس نداشته باشه کمی ترس تو برخورد اول داره اما همونه و تموم ....زیاد لازم نیست هلش بدم تو این مواقع ....فقط خودم کم میارم ....من عاشق ثبات و آرامشم ....یعنی اگه یه بار یه ماست مثلا شیر آوران بخرم و خووب باشه ...حالا حالا ها همون و میخرم و امتحان نمیکنم ببینم شاید یه ماست دیگه هم خووب باشه .....برعکس همسری که هربار کالای عجق وجق میخره تا امتحانشون کنه ....خب از نظر دختری و همسری احتمالا روش من کسالت باره احتمالا ....منتها فک کنم بیشتر ذاتیه و بهتره تفاوتا رو پذبرفت فقط....

یه سری از اختلاف نظرای من و ستاره هم سر همینه که اون میخواد تنوع داشته باشه ..حتا پارک هم دوس داره هر روز یه پارک بره حتا اگه راهش دورتر باشه یا اینکه از یه تفریح که اومده برای بعدی نقشه و برنامه میریزه و روی مخ من کار میکنه ....از اینجور مسایل ...

برنامه نظافت ...

خب تصمیم گرفتم برا نظافت خونه یه برنامه جامع ! داشته باشم ...البته چن بار برنامه ریخته ام اما نشده که بشه ...بهر حال ...البته با الگو براداری از برنامه مژی جونم هست ...خب اون دوروز درهفته خیلی خووبه ...چون بقیه روزا میشه بیخیال نظافت بشم ..نه اینکه هر روز یه گوشه  ذهنم درگیر نظافت باشه ....بعد هم چون پنج شنبه ها سرکار نمیرم یه روزش میشه همون پنج شنبه ...و یه روز هم دوشنبه میزارم...هم اینکه فلصله دوتا نظافت خووبه ...هم اینکه اون روزا با مژی جونم هردو برنامه نظافت داریم ....اینم خووبه ...آخه آدم کمتر حوصله اش سرمیره ...مثل درس خوندن دونفره ...یه جورایی هم تو رودروایستی خودمو قرار دادم !! یعنی اینکه تو وب مینویسم که نتونم بزنم زیر قولم !!...بعد هم تو این دو روز نت اومدن منوط به تموم شدن نظافته ..تا مجبور شم حتما انجام بدمشون و هم یه جور جایزه هست بعدانجام کارا!!!...

خب بریم سر اصل برنامه "

دوشنیه ==> گردگیری + جارو +جارو کشیدن رویه مبلا+شستن سرویس + دستمال کشیدن روی یخچال و بیرون کابینتا

پنجشنبه ==> گردگیری + جارو +تمیز کردن سرامیکا +شستن سرویس +تمیز کردن گاز


لباس شستن کماکان به روال قبل انجام میدم چون توخونه ما لباس زیادکثیف میشه ..هم ستاره هر وقت لباسی میپوشه  احتمالا منتهی به شستشو میشه!!!یعنی اغلب لکه میشه ....هم همسری هر روز گاهی دوبار در روز لباسای مربوط به خودشو عوض میکنه و هم اینکه رو یقه پیرهناش حساسه ..ببعد هم یه مدتی به یه پیرهنش علاقه پیدا میکنه هی سراغشو میگیره !!!!!!!!!!!!!!...

دیگه کارایی مث تمیز کردن اساسی توی یخچال یا شستن دیوار و کف حموم یا تمیز کردن بالکن یا مثلا جابجا کردن مبلا و جارو کشیدن زیرشون می مونه که نمیدونم میشه تو همین دو روز گنجوندشون یا نه ...فک نکنم البته بتونم ...می مون واسه نظافت دوره ای مثلا دوهفته یه بار ....

یه کار مهم دیگه هم اتو هست که فک کنم بزارم جمعه ها ..البته اگه بشه تو هفته انجام بشه که بهتره چون همسری نظرش اینه که آخر هفته برای استراحته و موافق انجام کارا تو اون تایم نیست ...البته تا حدی درست میگه...بهر حال ..

ضرب المثلی هست که میگه همسایه ها یاری کنین تا من شوهردارری کنم ...حالا اگه نکته ای جامونده بهم بگین ...منم فک میکنم اگه بشه بهترش کرد میام مینویسم ...بعد هم میام میگم که چقدرش انجام شد یانه ...میخوام راه فرار برای خودم نذارم!!!!!!!!!...تا وقتی که عادت بشه برام...

آیا باید دست كم خود را دوست بدارم؟!

آیا باید دست كم خود را دوست بدارم؟!

بله!كسانی كه حتی خود را دوست ندارند ! آدم را عصبی می كنند! خیلی ها از اینكه به خویش عشق بورزند احساس راحتی نمی كنند ، اما همین آدمها از همسران خود انتظار دارند كه به آنها عشق بورزند!كمی عجیب نیست ؟ می گوییم من نمی توانم خودم را دوست داشته باشم و بعد از همسرمان عصبانی میشویم كه چرا ما را دوست ندارد ؟ من چگونه می توانم چیزی را كه ندارم به دیگری بدهم ؟  وقتی تمام توجه ما به خطاها و اشتباهاتمان متمركز باشد همان خطاها و اشتباهات را در دیگران جستجو می كنیم تا از این طریق حال بهتری پیدا كنیم و وقتی در حال دیگران تجسس می كنیم سرانجام این خطاها را می یابیم ، اما مشكل اینجاست كه بر خلاف انتظار، با كشف خطاهای دیگران هم ، حالمان بهتر نمی شود.اگر تمركز خود را بر خطاهایمان حفظ كنیم جهان هم بی وقفه تنبیه مان خواهد كرد. مادامیكه خود را دوست نداشته باشیم دنیا هم دوستمان نخواهد داشت و بعد ، می نشینیم و دنیا را سرزنش می كنیم !

معنی عشق ورزیدن به خویشتن چیست؟ در ساده ترین كلام، عشق ورزیدن به خویشتن یعنی بخشدن خویشتن ، یعنی اعتراف به این نكته كه تا به این لحظه به بهترین نحوی كه بلد بوده ام زندگی كرده ام . دیگر كافی است تا كی می خواهید خود را گناهكار ببینید؟ انسان كامل را فقط در قصه ها می توان پیدا كرد . فراموشش كنید، واقع بین باشید و به جای كمال ، پیشرفت راهدف خود قرار دهید. نقص ها و كاستی های خود را ببخشید و مطمئن باشید كه دیگران هم به گونه ای كاملا خودكار این كاستیها را ندیده خواهند گرفت. دیگران همچون آینه ای هستند كه ما را به خودمان نشان می دهند . اگر خوب در آینه ها بنگریم همواره پیامهایی دریافت می كنیم كه برای رشد به آنها نیازمندیم. به خاطر داشته باشید كه مشكلات انسان همواره از خود او ریشه می گیرد. ما به خاطر فرزندانمان باید خود را بپذیریم ، ما الگوی بچه هایمان هستیم. اگر زندگی را سخت بگیرید آنها هم زندگی را به خود سخت می گیرند و آنوقت است كه زندگی را به شما هم سخت می كنند !

نتیجه:

 وقتی خود را عفو می كنیم دست از سرزنش دیگران هم بر می داریم.

منبع :‌http://pars.learns.mihanblog.com/post/72